همواره با بر هم خوردن توازن قدرتهای بینالمللی، یک زلزله بزرگ شروع میشود. فروپاشی شوروی زلزله بزرگی را به دنبال خود داشت. چندین حادثه بزرگ در اثر آن در اروپا و خاورمیانه و خلیج فارس شکل گرفت. حمله عراق به کویت و حوادث بالکان در اروپا و پس از آن حمله امریکا به افغانستان و عراق، ناشی از همان زلزله فروپاشی شوروی بود. چند سالی است که گسلهای بینالمللی دوباره فعال شده و زلزله جدیدی شروع شده است. هرچند برخی آن را به ناتوانی و یا بیعرضگی آقای اوباما نسبت میدهند، مسأله فراتر از ضعف مدیریت آقای اوباماست.
آمریکا در شکستهای سریالی خود در عراق، افغانستان، لبنان وسوریه، نوعی ضعف بیسابقه از خود نشان داد. عدم حمله آمریکا به سوریه (با وجود آنکه تا لحظه شلیک هم پیش رفته بود)، حاکی از همین وضعیت رو به ضعف است. مشغول شدن غرب و امریکا در حادثه اکراین و شروع جنگ سرد جدید بین روسیه و آمریکا، موجب بهم خوردن بیشتر موازنه قدرت آمریکا در خاورمیانه شده، در نتیجه یک خلأ قدرت در اروپا و خاورمیانه پیش آمده است. این خلأ قدرت در حال تبدیل شدن به یک زلزله سیاسی بزرگ در منطقه است. بیداری اسلامی و شکست آن در مصر و حمله به سوریه و پدیده تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق و حمله اسرائیل به غزه شروع این زلزله سیاسی است. این چنین وضعیتی فرصت مناسبی را برای فرصتطلبی اسرائیل و برخی کشورهای منطقه پدید آورده است که آنها در مقابل پر کردن خلأ قدرت غرب در منطقه خاورمیانه و یا به تعبیری رفوکردن شلوار ارباب، سوءاستفادههای خود را هم داشته باشند و این خود خبر از آن میدهد که در سالهای آینده حوادث دیگری در منطقه ما رخ خواهد داد.
منبع : سایت تابناک - دکتر محسن رضایی
Part 1 of 6
by
Arnold G. Fruchtenbaum
INTRODUCTION
The issue of Israel is one of the major points of division in evan-gelical theology today. This is true both among Arminians and
Calvinists. An evangelical theologian's view of Israel will determine
whether he is a Covenant Theologian or a Dispensationalist. It will also
determine what kind of Covenant Theologian he is: postmillennial,
amillennial, or premillennial.
The question of Israel is central for a proper Systematic Theol-ogy. Paul, in his epistle to the Romans, which contains the first
Systematic Theology in Church history, expounds on Israel in the cen-ter of his epistle devoting three full chapters (9-11) out of sixteen to
this topic. Yet, while there are many Systematic Theologies today that
have systematized all areas of biblical truth, none thus far has devel-oped an Israelology as part of their system. These articles will survey
what the concerns of an Israelology would be.
جهت دانلود مطلب کلیک فرمایید:
http://s5.picofile.com/file/8106183134/Israelogy.pdf.html
http://s5.picofile.com/file/8106183134/Israelogy.pdf.html
من، آدميرال مولن، سازمان ملل را اداره ميکنم!
روز چهارشنبه 8 ديماه 1389 يک خبر مهم، اما عادي شده و تکراري، در رسانههاي غرب و سپس کشورهاي جهان اسلام، انعکاس پيدا نمود: « آمريکا هشدار داد، هر قطعنامهاي که عليه اسراييل در سازمان ملل مطرح شود، بلافاصله توسط ايالات محتده وتو خواهد شد.»
اين خبر مهم و تکراري، در شرايطي که رژيم صهيونيستي تعهدات خود را در مذاکره با دولت محمود عباس زيرپا نهاده و به شهرکسازي و يهوديسازي بيتالمقدس ادامه ميدهد، ما را برآن داشت تا دليل اين دريدگي ايالات متحده را از حسن عباسي، رئيس مرکز بررسيهاي دکترينال جويا شويم.
• آمريکا يک بار ديگر اعلام کرد هر نوع قطعنامه عليه رژيم صهيونيستي را وتو ميکند. نمي-پرسم چرا، چون همه بر تعهد آمريکا به رژيم صهيونيستي واقف هستند. پرسش من اين است که نسبت آمريکا با سازمان ملل چيست که اينگونه آن را ملک خود و ابراز هژموني خود مينماياند.
بله! بسم الله الرحمن الرحيم. خب، همان گونه که شما اشاره کرديد، موضوع «وتو» قطعنامه ضد اسراييلي از سوي آمريکا در سازمان ملل موضوع روشن و شناخته شدهاي است. آمريکا بارها چنين قطعنامههايي را وتو کرده است، که خود نافي دو ارزش(مورد ادعاي) آمريکاست، يکي حقوق بشر، و ديگري مقولهي دموکراسي. در واقع با ايجاد حاشيهي امن براي رژيم صهيونيستي، توسط وتو قطعنامهها عليه اسراييل، به نقص سيستماتيک حقوق بشر پرداخته است. همچنين با استفاده از پديده ناعادلانه «وتو»، عملاً مقوله دموکراسي به چالش کشيده شده و پديدهي«وتو» به ابراز ديکتاتوري جهاني آمريکا تبديل شده است. يادآوري ميکنم که ساير کشورهايي که از اختيار«وتو» برخوردارند، يعني روسيه، چين، انگليس و فرانسه، هيچيک از پديده ظالمانه«وتو» به اندازه آمريکا استفاده نکردهاند.
به پرسش شما ميپردازم که در آن نسبت آمريکا با سازمان ملل را ميجوييد. در جمهوري اسلامي، قاعده اين است که دکترين امنيت ملي، فوق دکترين دفاعي و همچنين دکترين نيروهاي مسلح ايران است. اما در ايالات متحده آمريکا، اين قاعده برعکس است، يعني استراتژي امنيت ملي، و استراتژي نظامي ملي، تابعي از دکترين نيروهاي مسلح ايالات متحده هستند. شما را ارجاع ميدهم به «دکترين نيروهاي مسلح آمريکا» که در دوم ماه مه 2007 تنظيم شده است و در بيستم مارس 2009 اصلاح شده و تاکنون مبناي عمل ايالات متحده در جهان است.
به گزارش فارس، «علی ابراهیم» از تحلیلگران مسایل استراتژیک با درج مقالهای در روزنامه لبنانی الاخبار به فعالیتهای جاسوسی صهیونیستها در مراکش پرداخته و مینویسد: دیر زمانی است که رژیم اسرائیل در شمال آفریقا حضور دارد. گفته ها حاکی از آن است که این رژیم با واسطه و بیواسطه با حسن دوم، پادشاه مغرب در ارتباط بوده است. در حال حاضر هم وضع چندان تغییر نکرده و گفته میشود آندره آزولای، مشاور محمد ششم – پادشاه کنونی – جاسوس رژیم اسرائیل به شمار میرود.
مشاور شاه مراکش جاسوس اسرائیل است
در آغاز سال جاری «جاکوب کوهن» نویسنده فرانسوی و یهودی مراکشی الاصل که از مخالفان مشهور صهیونیسم به شمار می رود با نوشتن مقالهای سرو صدای زیادی در این کشور به راه انداخت. وی گفته است که مشاور حسن دوم، پادشاه پیشین مغرب، همچنان موقعیت خود را حفظ کرده وهم اکنون در دربار محمد ششم برای رژیم اسرائیل جاسوسی می کند. این نویسنده فرانسوی، آندره آزولای را یهودی وابسته به شبکه «سایانیم» می داند. این شبکه برون مرزی متعلق به موساد است و جاسوسان یهودی غیر اسرائیلی در آن عضویت دارند.
جاکوب کوهن که خود به سال 1944 در شهر مکناس مغرب دیده به جهان گشوده است، در این مقاله می نویسد آندره آزولای به سال 1941 درخانوادهای یهودی در شهر صویره در جنوب مغرب به دنیا آمده و هم اکنون از مهمترین اعضای خارجی شبکه سایانیم به شمار می رود که اسرائیلی ها آنها را از جای جای دنیا به خدمت می گیرند.
شاهکار جدید الهام علی اف
به دنبال برگزاری مسابقات مستهجن یوروویژن در باکو، این بار "الهام علیاف" در اقدامی شگرف و شرمآور به مناسبت روز استقلال جمهوری آذربایجان از نمادی پردهبرداری کرد که به "آبلیسک" یا آلت شیطان شهرت دارد.
الهام علی اف به بهانه روز استقلال جمهوری آذربایجان(28 می) در خیابان اسقلال باکو با نثار تاج گل و ادای احترام از بنای آبلیسک (Obelisk) پرده برداری کرد.تصاویر فوق در سایت ریاست جمهوری آذربایجان(president.az)منتشر شده است.
در سال های دهه 1950، دیوید بن گوریون رهبر اسرائیل در صدد بود تا یک اتحادیه خاورمیانه ای غیر عربی شامل ترکیه،اتیوپی، ایران و اسراییل به وجود آورد. این تلاش درنهایت به دلیل سقوط شاه ایران به شکست انجامید.
در منطقه قفقاز جنوبی و در شمال رود ارس، کشوری به نام جمهوری آذربایجان وجود دارد. این کشور، روزگاری جزو قلمرو سرزمینی ایران بوده است که در نتیجه بی تدبیری حاکمان قاجار از ایران جدا گشته و سالها تحت لوای تزارهای روسیه و پس از آن نیز به عنوان یکی از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی تحت سیطره ی بی چون و چرای حکومت کمونیستی مسکو قرار داشت.
سرزمینی که امروزه جمهوری آذربایجان نام گرفته است در اثر جنگهای روسیه و ایران طی قراردادهای گلستان در سال 1813 و ترکمنچای در سال 1828 از ایران جدا و ضمیمه روسیه گردید و برای نخستین بار پس از سقوط امپراتوری روسیه در سال 1917 و با روی کار آمدن بلشویکها با استفاده از خلاء قدرت و با کمک ترکهای عثمانی موفق شد در سال 1918 حکومتی تحت عنوان جمهوری آذربایجان را تشکیل دهد. این حکومت در سال 1920 از سوی ارتش سرخ روسیه لغو و قلمرو آن در داخل اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت که تا سال 1991 یعنی تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به حیات خود ادامه داد. در سال 1991 در کنار دیگر جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان نیز اعلام استقلال کرده و به عنوان کشوری مستقل به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی، کشورهای جدیدی به عرصه حیات سیاسی در محیط بین الملل قدم نهادند که تجربه چندانی برای فعالیت در عرصه های منطقه ای و جهانی نداشتند و این نکته زمینه ای برای متمایل شدن این کشورها به دیگران و نیز توجه دیگر قدرت ها به این جمهوری های نوظهور شد و رقابت نانوشته ای میان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای برای نفوذ در این جمهوری های تازه استقلال یافته شکل گرفت.
اسرائیل درگیر جنگ با خود است. چند ماه است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسائیل رجزخوانی ها بر علیه ایران را شدت بخشیده و بطور تلویحی اوباما را هم - اگر با ایده حمله یک جانبه به ایران با او همراه نشود - هدف قرار داده است. اما سخنان نتانیاهو باعث ایجاد واکنش نه تنها در اروپا بلکه در خود در اسرائیل شده است.آخرین رهبر اسرائیلی که به خاطر تلاش های هسته ای ایران درمورد حمله به این کشور صحبت کرده بود، ایهود اولمرت، نخست وزیر سابق اسرائیل است که سخنانش در تلویزیون اسرائیل نمی تواند روشن تر از این باشد: «هیچ دلیلی وجود ندارد در این زمان در مورد تلاش های نظامی بر علیه ایران صحبت نکنیم، اما قطعا منظور ما آغاز حمله توسط اسرائیل نیست.»پیش از این، یووال دیسکین رئیس سابق امنیت داخلی و مایر دایان، رئیس سابق موساد، اظهار داشتند که دولت اطلاعات گمراه کننده ای در مورد کارآمدی یک حمله بالقوه ارائه می دهد.در همین حال، ایران موضع آشتی جویانه تری را در مذاکرات استانبول اتخاذ کرد - نه لزوما به خاطر تهدید به حمله اما به دلیل تحریم هایی که اوباما تحمیل کار ممکن است.همانطور که دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست اشاره کرده است، چارچوبی اساسی برای یک معامله وجود دارد و به نظر می رسد ایرانی ها به طور فزاینده ای پذیرای این معامله هستند.در واقع، اگر اوباما خوش شانس باشد، ممکن بتواند قراردادی را با ایران ببندد و این موضوع را از مبارزات انتخاباتی سال 2012 انتخابات حذف کند و خود را به عنوان مصلح بزرگ و قیافه ای جدید نشان دهد که در این صورت این بزرگترین شوکی است که به نتانیاهو و حامیانش در میان جمهوری خواهان وارد خواهد شد.به هر حال، خبر خوب این است که بر سر اینکه آیا ایران واقعا در حال ساخت بمب اتمی است و اینکه حمله به ایران ممکن است منجر به یک جنگ گسترده در خاورمیانه شود، «بحث» و یا به عبارت دقیق تر، یک «جدل عمومی» در اسرائیل در حال وقوع است.
((از نشنال اینترست- پایگاه ابوذریون ))
اورشلیم شهر بزرگ یهودیان در که درواقع به زبان عربی همان بیت المقدس است قدرمتی تاریخی دارد و در هر سه ادیان ((اسلامی مسیحی و یهودی )) از چهره مقدسی بر خوردار است.بر خلاف تمام باور ها اورشلیم اسمی نیست که یهودیان بر شهر نهاده باشند بلکه اسم اولیه ایست که ساکنان اولیه اورشلیم که گمان می رود بت پرست بوده باشند بر روی آن نهادند که در واقع به معنی خانه شلیم ((خدای ساکنان اولیه اورشلیم))است پس در نتیجه می شود...خانه مقدس ویا به زبانی ساده تر در زبان عبری می شود صلح و سلام!.
یک پایگاه خبری آمریکایی معتقد است در حالی که تنشها بر سر ایران افزایش مییابد، جمهوری آذربایجان همانند کازابلانکا در جنگ جهانی دوم به پایگاه جاسوسان تبدیل شده است.
پایگاه خبری "اماسانبیسی" در گزارشی به قلم "آلاستر جیمیسون" به تحلیل مواضع و سیاستهای جمهوری آذربایجان در منطقه پرداخته و میافزاید: جمهوری آذربایجان که دیکتاتوری سکولار با مرزهایی طولانی با ایران است، یکی از کشورهایی است که میتواند به عنوان مرکز جاسوسی قابل اعتماد برای آمریکا و اسرائیل عمل کند. در حالی که تنشها میان اسرائیل و ایران افزایش مییابد، این کشور نفتخیز که پس از فروپاشی شوروی سابق ایجاد شد به مرکز جاسوسی بینالمللی تبدیل شده است. جمهوری آذربایجان که روسیه را به خاورمیانه متصل میکند، به عنوان پایگاهی مهم برای غرب در جنگ دیپلماسیش با تهران محسوب میشود. "آریل کوهن"، کارشناس ارشد اندیشکده مطالعات بینالملل "کاترین و شلبی کالوم دیویس" در واشنگتن به اماسانبیسی گفت: "باکو همانند کازابلانکا در جنگ جهانی دوم به مرکز نظارت بر ایران تبدیل شده است .
موساد در جمهوری آذربایجان حضوری فعال دارد
حوادث اخیر از برخی مانورهای بینالمللی در باکو پرده برداشته است. سرویسهای امنیتی آذری در ماه ژانویه دو نفر که به کشتن معلمان یک مدرسه یهودی متهم بودند، دستگیر شدند. بیشتر کارشناسان بر این مسئله توافق دارند بسیاری از ماموران موساد که برای اسرائیل کار میکنند در جمهوری آذربایجان حضور دارند. دکتر "ارستون اورجل"، مدیر مرکز تحقیقاتی غرب-
بحث من متمركز بر چگونگي نزدیک شدن مسائل ژئوپلیتیک و روابط بین الملل در منطقه خاورميانه در پرتو تحولات جهان عرب است. اساساً تغییرات ژئوپلیتیک ناشی از انقلاب های عربی در منطقه خاورميانه در شرايطي در حال رخ دادن است كه مسائل ارزشي- ایدئولوژیک با مسائل جغرافياي سياسي و توازن قدرت و نقش هاي منطقه اي به هم وصل می شوند. بايد توجه داشت كه انقلاب هاي عربي در يك منطقه پویا يعني خاورميانه رخ می دهند كه هر تحولی در آن کل منطقه و حتي جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. مثلا بحرانی که در افغانستان رخ می دهد کل امنيت منطقه آسیای جنوبی را از لحاظ مسائل طایفه ای- قومی، ايدئولوژيك- ارزشي و سیاسی-امنيتي و رقابت میان هند و پاکستان تحت تأثیر قرار می دهد. یا در عراق، زمانی که بحرانی اتفاق می افتد فراتر از مسائل توازن قدرت و ژئوپلیتیک قومی عراق مسائل ايدئولوژيك را هم در سطح منطقه تحت تأثیر قرار می دهد. اساساً ما نیاز داریم که تعریف خود را از "ژئوپلیتیک" فراتر از نگاه های سنتی که به اهمیت مرزها و مسائل ژئوپلیتیک و قومی مرتبط می شود به مسائل ایدئولوژیک و سیاسی نیز وصل کنیم که پویایی خاصی به آن می دهد. به خصوص در منطقه اي که قدرت های بزرگ هم در آن نقش و منافع دارند و اين مسئله هر روز جدی تر و عمیق تر می شود. قدرت های بزرگ شاید وانمود كنند كه از منطقه خارج مي شوند، اما منافع عمیق آن ها در منطقه همچنان پايدار باقي مي ماند، هر چند شكل حضور و تاثير گذاري آنها متفاوت شود. با اين مقدمه به نظرم انقلاب های عربی از سه جهت بر ژئوپلیتیک قدرت و سیاست در منطقه خاورميانه تأثیر گذاشته اند: ايجاد "تضاد ایدئولوژیک"، تقويت "دیدگاه های منطقه ای در برابر ديدگاه هاي بین المللی" و تضاد "نقش بازیگران
((سخنراني دكتر كيهان برزگر استاد دانشگاه و رئيس پژوهشكده مطالعات استراتژيك خاورميانه در همايش انجمن ژئوپلیتیک ایران در خانه اندیشمندان علوم انسانی- مورخ 3 اسفند 1390 ))
